بابا گلی به جمالتون....چراشو نمیدونم....گفتم بگم ......یه چیزی گفته باشم......
پنهان شده ام پشت لبخندي که "درد"ميکند..!
بايدکسي راپيداکنم که دوستم داشته باشد..!
آنقدرکه يکي ازاين شب هاي لعنتي آغوشش رابراي من ويک دنياخستگي ام بگشايد
هيچ نگويد...
هيچ نپرسد...
ف ق ط مرادرآغوش بگيرد...
بعدهمانجابميرم...
هيچ دردي در اين حدنيست:
من از اين زندگي
خ س ت م
بمرید / بمرید / درین عشق بمیرید...
درین عشق چو مردید / همه روح پذیرید
بمرید / بمیرید / ازین مرگ مترسید
کزین خاک برایید / سماوات بگیرید
بمرید /بمرید / وزین نفس ببرید
که این نفس/چو بند است و شما همچو اسیرید
یکی تیشه بگیرید/پی حفره ی زندان
چو زندان بشکستید / همه شاه و امیرید
بمیرید/ بمیرید / به پیش شه زیبا
بر شاه چو مردید/ همه شاه شهیرید
بمیرید / بمیرید / وزین ابر برایید
چو زین ابر برایید / همه بدر منیرید
خموشید / خموشید / خموشیدم مرگ است
هم از زندگی ست اینکه زخاموش/نفریید